اعصاب منُ خورد میکنن بعضی نفرات. نمیتونم ساکت باشم٬ لبخند بزنم و زمزمه کنم «بنال تا بمیری.»
دو سال پیش همین بعضی نفرات لم داده بودن به صندلی٬ این پا روی اون پا٬ هرجا میرسیدن دم از توفیری نداره٬ یکی از اون یکی بدتر٬ بکشین کنار باد بیاد و فلان میزدن. ما جون دادیم تا حسن کشید بالا. قانع میکردیم که درست٬ اما بدُ نیاد بدتر میادا٬ حرص می خوردیم و جون میدادیم و توجیه میکردیم.
حالا باز لم دادن مهمل میگن. فکر نمیکنن و دهن باز میکنن. نکن برادر٬ خواهر٬ نکبت٬ دیوث٬ ببیند دهنتُ ببینیم چی میشه.
- ۹۴/۰۴/۲۳