کیش!
سه شنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۲۴ ق.ظ
مخمصه به معنای واقعی کلمه.
دیشب خواب دیدم با هم بودیم. بغلم میکرد و لبخند میزد. من خیلی راضی بودم٬ ولی میدونستم که دوران خیلی سختی رو پشتسر گذاشتم و به قول شیخ٬ «مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند.»
در مورد زیکانف حس میکنم اشتباه کردم. من خنگتر و خستهتر از هرچیزیم که فکرشُ میکردم. خصوصا که توییتهای یک خانم فرونتاند دولوپر رو هم دیدم و روحیهی نداشتهم رو باختم. #سرتکاندادنحضّار
نه منبع نه راهنما. فرومها به هیچ دردم نمیخوره و تنها چیزی که میتونه بهم کمک کنه تجربهست.
انقدر دور بودم از این فضا که سابلایم نتونست آپدیت شه و مجبور شدم آخرین ورژن رو دانلود کنم.
و ای کاش مشکلات به ورژن ادیتور محدود میشد.
هرکاری میکنم فقط بخاطر این رانیِ پرتقاله و نمیدونم وقتی تموم شد باید چیکار کنم...
آیم سو داون.
دیشب خواب دیدم با هم بودیم. بغلم میکرد و لبخند میزد. من خیلی راضی بودم٬ ولی میدونستم که دوران خیلی سختی رو پشتسر گذاشتم و به قول شیخ٬ «مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند.»
حالا کجا؟ حیاط گزینهدو خراب شده.
دلم گرفت ولی. هنوز دوست داشتم هیچوقت زمان از دو سال پیش جلوتر نمیرفت. و من اینقدر مهجور و ناتوان گوشهی یک بلاگ غصه نمیخوردم. #گریهی حضّار
در مورد زیکانف حس میکنم اشتباه کردم. من خنگتر و خستهتر از هرچیزیم که فکرشُ میکردم. خصوصا که توییتهای یک خانم فرونتاند دولوپر رو هم دیدم و روحیهی نداشتهم رو باختم. #سرتکاندادنحضّار
- ۹۴/۰۳/۲۶
و در ادامه:
نقد صوفی نه همین صافی بی غش باشد
ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد، آقای دکتر!