دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

گر من بمیرم در غمت خونم بتا بر گردنت...

دوشنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۴، ۰۲:۱۹ ب.ظ
یک‌طور حسّ امنیت٬ شاید با رگه‌هایی از حسّ آزادی٬ رهایی و استقلال٬ کمی هم رضایت و خشنودی و این چرندیات... 
 البته آن بی‌حوصلگی و رخوت سر جایش هست. مگر تابستان برسد و بچه‌ها باز هم جمع شوند و زاینده‌رود غنی باشد مثل الآن٬ نوشین هم بیاید برویم بستنی سلطان بخریم تا خود آمادگاه پیاده برویم٬ برویم لباس‌ها را ببینیم و فرض کنیم که در داخل‌شان چقدر خانوم خواهیم شد و بی‌وقفه به تصورات‌مان بخندیم. من بروم به ج. ایمیل بدهم که یک کنکوری خراب‌شده‌ام که تازه از غار‌مان خزیده‌ام بیرون و نور این بیرون چشمم را می‌زند. از ج. برای خودم خطّ مشی درخواست کنم تا مرا به سرحدّ عرفانیات کدینگ سوق دهد.

 برای امروز کافیست٬ باقی‌ش را وقتی مشتق بی‌صّاحاب تمام شد می‌نویسم.


 نظرم عوض شد. همون حال‌خراب ناامنِ متعلّق خودگریز هستم درحال حاضر. حتی دقایقی نپایید اون حالِ متوسط.
  • ۹۴/۰۱/۳۱

نظرات (۱)

اف ایکس = سینوس ایکس ، سال کنکور که باشد .
اردیبهشت که دیگه هیچی!!!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی