میرم که موهام رو کوتاه کنم.
دوشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۳، ۱۲:۳۶ ب.ظ
من؛
هیچ اختیاری در خودم احساس نمیکنم. انگار به رخوتی که تابع گمشدگیام است٬ مبتلا شدهام.
محفظهی بستهای را تصور کن که در آن ایستادهام و آب از یک گوشه و کنار٬ بیوقفه به درون آن نفوذ میکند٬ و کمکم بالا میآید...
نون؛
پر که شد درنگ نکن. دهانت را باز کن و یک نفس عمیق بکش. ریههایت را لبریز از آب کن. بعد چشمهایت را ببند و بمیر.
چشمهایت را که باز کنی شاید الههی شجاعت شده باشی(نقطه)
- ۹۳/۱۲/۲۵