اگه بدونی...
جمعه, ۲۶ دی ۱۳۹۳، ۰۲:۳۷ ب.ظ
تا صبح چندبار از خواب بیدار شدم. باز هم ماهیهای سیاه رنگ با فلسهای تیز و برّنده حضوری پررنگ در کابوسم داشتند. کابوسی شبیه اجبار در خوردن لیوانی آب٬ پر از ماهیهای سیاهرنگ و زنده.
ساعت پنج برای آخرینبار بیدار شدم. احساس تشنگی زیادی میکردم. شاید بخشی از خوابی که دیده بودم معلول همین بود.
- ۹۳/۱۰/۲۶