زندگی چیزی نیست جز روایت دویدنهای مداوم٬ و شادیهای کوتاه٬ و غمهای عمیق٬ و البته مرگ.
سه شنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۳، ۰۲:۲۲ ب.ظ
رفاقت تبدیل به خاطره شده بود٬ و شیرینی این خاطره گلوش رو میزد. اون روز پلاک و زنجیر رفیق رو به گردن خودش انداخت٬ و دو ساله که بهجای هردوشون زندگی میکنه. گاهی کتش رو روی شونهش میندازه٬ توی خیابونها سرگردون میشه٬ بهجای هردوشون قدم میزنه٬ و بهجای هردوشون سیگار میکشه.
و دو ساله که میم٬ فقط میم نیست.
- ۹۳/۱۰/۱۶