دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

 دو سالِ پیش یکی از همین روزهای سرد دی‌ماه بود که میم بهترین‌دوست‌ش رو از دست داد. هفته‌ها سخن نگفت٬ گریه نمی‌کرد٬ حتی فریاد هم نمی‌زد. رفیق‌ش مُرده بود٬ و مرگ بی‌رحمانه‌ترین قسمت این دنیاست. خیلی ‌بی‌رحم٬ خیلی بی‌رحم...
 رفاقت‌ تبدیل به خاطره شده بود٬ و شیرینی این خاطره گلوش رو می‌زد. اون روز پلاک و زنجیر رفیق‌ رو به گردن‌ خودش انداخت٬ و دو سال‌ه که به‌جای هردوشون زندگی ‌می‌کنه. گاهی کت‌ش رو روی شونه‌ش می‌ندازه٬ توی خیابون‌ها سرگردون می‌شه٬ به‌جای هردوشون قدم می‌زنه٬ و به‌جای هردوشون سیگار می‌کشه.
 و دو سال‌ه که میم٬ فقط میم نیست.


  • ۹۳/۱۰/۱۶

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی