دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

ولی شکفته بادا

شکفته بادا

شکفته بادا

زبانِ من.

مدت‌هاست برای تو در این‌جا ننوشته‌ام. در دوردستی و بدون دل‌بستگی، امروز بسیار یاد آن سال‌ها کردم. من هر روز به تو شبیه‌تر شده‌ام در این بین. شاید تو هم آن‌قدر فرق کرده‌ای که دیگر من شبیه تو نیستم. حتماً شبیه تو نیستم.

مُردن برای من پیروزی دیگری بود. حالا هم شبیه مرگ شده‌ام، برخلاف تو، این را به روی خودم و تو می‌آورم، که چهره‌ام پذیرای مرگ شده است به همین زودی.

من سال‌هاست دور مانده‌ام از تو،

و می‌روم که بخوابم.

من پرده را کنار زدم. حالا تو با خیال راحت، پروانه‌وار، در باغ گردش کن.


  • ۹۹/۰۴/۲۱

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی