دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

به امید آن که روزی...

سه شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۹، ۰۴:۱۷ ق.ظ
هوا خنکای شبانه دارد و بوی مزارع سوخته می‌آید از پنجره. مرا یاد شمال می‌اندازد. با حوصله و مقداری سردرد -که سعی دارم با آب خوردن، مثل نوش‌داروی بعد از مرگ سهراب درمانش کنم- قصد کرده‌ام بنویسم. از سه شب پیش تا کمتر از یک ساعت قبل...
ماجرای آخر شب را با «سلانه‌سلانه» در میان گذاشتم. مکاتبه رسیده‌است به «دردهای ننگ‌آلود». شرح مصیبت پشت مصیبت.
نوشتن بماند برای فردا.

پی‌نوشت: صدای رعد آمد. اگر باران بگیرد، می‌شود باران تفتیده‌ی تیر.
  • ۹۹/۰۴/۱۰

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی