دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

دعای جان تو ورد زبان مشتاقان

شنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۹، ۰۲:۳۵ ق.ظ

این که آدم‌هایی چه‌قدر مهم به جاهایی چه‌قدر بی‌ربط رفت‌وآمد می‌کنند و متوقف نمی‌شوند، مرا شیفته می‌کند.

امشب نیم ساعتی از ل‍ایو مایک شینودای لینکین‌پارک را تماشا کردم؛ جایی پرنور از خانه‌اش محاط در وسایل و ابزار کارش نشسته‌بود و با شوقی دعوت‌کننده آهنگ‌سازی می‌کرد.

س.د. هم به نظرم چنین وضعی داشت آن شب که همه‌ی اتفاق‌های باورنکردنی پشت‌سر هم رخ می‌داد و من محو تماشا بودم. در خانه‌اش تقریباً هیچ‌چیز برای خوردن نداشت و حتی با این موضوع هم شوخی می‌کرد. ا. را دعوت کرد به فیفا بازی کردن. خودش نشسته بود روی صندلی گیمری‌اش که گمانم تنها صندلی خانه‌اش هم بود، ا. هم نشست روی زمین. چند دقیقه بعد ا. مرا دعوت کرد بروم کنارش، این‌طور گفت که بروم برنده شدنش را تماشا کنم، اما درواقع نگران بود که من کنار دوستانش احساس بی‌حوصلگی کنم؛ دو روز بود خواب کافی نرفته بودم و آن‌وقت هم که نصف‌شب بود و‌ صدای پچ‌پچ در دوردست -صاحب‌خانه‌ی س.د. به کوچک‌ترین سروصدا حساس بود و همه‌ی دوستان حاضر در خانه‌اش مراقب این موضوع بودند. دراز کشیدم کنار ا. همان میان بود، وقتی که هر دوشان دسته‌های بازی را دو دستی چسبیده بودند و به تصویر تلویزیون خیره شده‌بودند، که س.د. در دو یا سه جمله به ا. گفت دقیقاً از کدام آهنگ او و روی چه حساب خوشش آمده است. من مثل یک موجود ناچیز که شاهد رقم خوردن تاریخ است، از روش منحصر به فرد س.د. برای تعریف کردن از کسی به وجد آمدم. البته آن‌قدر عجیب بود که بعداً دم صبح که رسیدیم خانه و بال‍‍اخره بعد از هشت-نُه ساعت تنها شده‌بودیم، از ا. پرسیدم چرا وسط بازی و درست وقتی که حتی رو در روی همدیگر نبودید از کارت تعریف کرد؟ ا. با لحن بی‌تفاوتی گفت که خب ل‍ابد این‌طور برایش راحت‌تر است.


  • ۹۹/۰۱/۳۰

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی