در به در به در به در...
يكشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۸، ۰۸:۰۲ ب.ظ
اگه میتونستم عدد بدم به فکرای توی سرم، آخ اگه میتونستم عدد بدم...
یه ظاهر معمولی رو حفظ میکنم تا بقیه گول بخورن؛ انگار نه انگار که توی سرم قیامته؛ آخر دنیاست؛ نه شروعی هست نه پایانی؛ مثل یه کلاف کاموای یکدست خاکستری بههمپیچیده توی زمینهی سفید. اینم میگذره؟ بگو که اینم میگذره. بگو که قرار نیست دوباره حیرون بشم توی سیاهی مطلق و از شدت عذاب تلف کردن خودم، راحتتر خودم رو تلف کنم.
یه ظاهر معمولی رو حفظ میکنم تا بقیه گول بخورن؛ انگار نه انگار که توی سرم قیامته؛ آخر دنیاست؛ نه شروعی هست نه پایانی؛ مثل یه کلاف کاموای یکدست خاکستری بههمپیچیده توی زمینهی سفید. اینم میگذره؟ بگو که اینم میگذره. بگو که قرار نیست دوباره حیرون بشم توی سیاهی مطلق و از شدت عذاب تلف کردن خودم، راحتتر خودم رو تلف کنم.
- ۹۸/۰۴/۰۹