دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

یک اعتراف

يكشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۸، ۱۰:۰۹ ب.ظ
حالا من هم می‌ترسم. می‌ترسم که تا دفعه‌ی بعد که کار جهان به کام ما شود، جزئیات صورتش را از خاطر برده‌باشم. این روزها در خلال همین روزمرگی، دقایقی خودم را به دست مرور کردن چشم‌ها، موها،‌ ریش بلند و لب‌های شورش می‌سپارم؛ به خودم که می‌آیم، لبخندی نشسته است گوشه‌ی لبم و لابد چشمانم می‌درخشیده‌اند تمام مدت. اما می‌ترسم، که تصویرش کم‌کم محو شود. کاش کمکم کند که جلوی کم‌رنگ شدنش را بگیرم؛ کاش برای ماندنش بجنگد.
  • ۹۸/۰۳/۱۹

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی