دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

جهان جنون‌زده

سه شنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۳:۴۶ ق.ظ

 امشب یک نفر غریبه را دیدم. در عرض ۳ ساعت بیشتر از ۷بار اسمم را صدا کرد. زیاد می‌دانست. وقتی دلیل بلندتر بودن سیگارش از فیلترش را پرسیدم، بدون مکث توضیح مفصل و دقیقی داد. گمان کنم آن موقع چشمانم -که نگاهشان بین سیگار توی دستم و چشمان او مدام در رفت و آمد بود- برق زد. یک‌نفس صحبت می‌کرد اما این کار را به خوبی انجام می‌داد. خسته بودم اما نه از حرف‌هایش؛ از روزهای پرمشغله‌ای که اخیرا از سر گذراندم و چندتای دیگری که در پیش دارم خسته بودم. او هم خسته بود. اما سعی می‌کرد، و این برایم جالب بود. جز این که حس می‌کردم در روش صحبت کردنش و به‌طور کلی در ارائه کردن خودش اغراق می‌کند، ازش خوشم آمد. از کلیشه‌های هم‌صنفان خودم دور بود -و بدیهتاً این ویژگی متقابل بود- و همین به کنجکاوی‌ام میدان می‌دهد. ضمناً، زحمت کشیدن در گذشته‌اش نشسته و حال‍ا جزئی از خودش است.

  • ۹۸/۰۲/۱۷

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی