!Do not tempt me
دیشب نخوابیدهبودم. عوضش امروز عصر تا اواسط شب خوابیدم. باید درس بخوانم، سه چهار ساعت دیگر بروم سر کلاس و باز برگردم، بخوابم، بیدار شوم و درس بخوانم. چند دقیقه پیش بالاخره از وقت تلف کردن خسته شدم و رفتم که دوش بگیرم. شامپو بدن دو سه ماههی اخیرم تمام شدهبود؛ مجبور شدم از شامپو بدن قبلیام استفاده کنم. من معمولا کمی از شامپو بدن قبلیام را نگه میدارم. منظورم از شامپو بدن قبلی، شامپو بدن مربوط به دورهی قبلی از زندگیام است. داشتم به همین فکر میکردم که من خودآگاه یا ناخودآگاه، شامپو بدنهایم را متناظر با دورههای زندگیام انتخاب میکنم یا کنار میگذارم. این دورهها یا با کسی که در زندگیام پررنگ بودهاست متمایز میشوند، یا با تنهاییام.
شامپو بدنی که حالا استفاده کردم از زمان م. بود. از تابستان تا اواخر پاییز. شاید اگر این بو را حس کند، آن را بشناسد، شاید هم نه. اما من بوی او را حتما میشناسم. بوی عطرش خوب به بوی بدن من میآمد.
- ۹۸/۰۱/۰۹