دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

تو دیوارِ اتاق باش، اون گوشه‌اش طاق می‌شم.

دوشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۷، ۰۳:۵۳ ق.ظ

امشب با ر. که رفته‌بودیم غذایی بخوریم، یک جمله در ذهنم نشست؛ ر. غذایی انتخاب کرد که نه از اسمش سر در می‌آوردیم نه از محتویاتش. حتی معلوم نبود به مذاقمان خوش بیاید یا نه. گفتم قبل از سفارش دادن بپرس. گفت نه، می‌خواهم غافل‌گیر شوم.

من حرف از اعجاب زیاد می‌زنم، چون طالبش هستم. مدت‌ها پیش فهمیدم خوب و بهترین سرگرمم نمی‌کند، بس که مسلّم است و معلوم؛ برعکس اعجاب. اعجاب مثل ضربه‌ای است که پرشتاب به یک نقطه وارد می‌شود؛ آن‌قدر سریع و شدید که تو را می‌کشد در یک جیغ بلند و همان‌جا -میان زمین و آسمان- ولت می‌کند.

این مطلب را نگه دار یک گوشه.

مقایسه کن که انتظار اعجاب را کشیدن یا طلبیدن اعجاب به شکلی فاعلانه چه نسبتی با برخورد منفعلانه با آن دارد؟ من اگر منتظر یک ضربه‌ی سریع و شدید در زمانی معلوم باشم، و حتی کف دستم را جلو بیاورم برای دریافت آن ضربه، باز هم می‌توانم همه‌ی اعجاب را تجربه کنم؟ آن بی‌خبری، غافلگیری، مگر بستر کار کردن اعجاب نیست؟

این سوال را هم نگه دار یک گوشه.

حالا خودت را بگذار جای من. بلای اعجاب را آگاهانه به جان خریده‌ای، چون از سلامت خسته‌ای. حتی اگر برای نجات تمامیت اعجاب خودت را به بی‌خبری بزنی، دیگر نمی‌توانی به اندازه‌ی یک بی‌خبر از اعجاب لذت ببری. پس دچاری به همین اندازه، مگر روزی چیزی بهتر از اعجاب دستت را بگیرد.


  • ۹۷/۱۲/۲۰

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی