خونهی تو دنجتر از بیخانمانی من بود
هایدگر در سخنرانی مهمى در پنجم آگوست ١٩۵١ در کالج دارمشتات به نام “ساختن، سکونت گزیدن و اندیشیدن” که بعدها در کتاب خطابهها و یاداشتها چاپ شده است، تفاوتى قائل مىشود بین اقامت و سکونت. او خانه را جایى مىداند که فرد سکونت مىگزیند. هر اقامتگاهى، خانه نیست. او با تعابیرى خاص خود، سکونت را به امر شاعرانگى هستى و “ساختن” پیوند مىزند. سکونت، کیفیتی است که انسان تنها از طریق “ساختن” به آن دست مییابد. اما فرد در جاهاى مختلفى مىتواند اقامت داشته باشد همچون راننده کامیونى که در شهرها و مکانهاى مختلف اقامت مىکند. ساختن در اینجا مفهومی فراتر از بناکردن، دارد. جایى است که فرد، “بودن” را تجربه مىکند. خانه از نظر هایدگر جایى است که پدیدهها به ذات خویش واگذار مىشوند و حصارى ساخته مىشود براى آزادى انسان. و هیچ چیزى نمىتواند از شدنِ فرد جلوگیرى به عمل آورد. نکتهاى که هایدگر پیش مىکشد این است که در دنیاى جدید، سکونت کم و کمتر شده و جاى خود را به اقامت داده است. جدایى مداوم محل کار و زندگى و تحصیل با مکانى که فرد در آن احساس سکونت مىکند و اقامت در مکانهاى مختلف که نسبت به آنها چیز عمیقى را کم دارد، یکى از مهمترین ویژگىهاى انسان مدرن شده است.
- ۹۷/۰۳/۲۳