دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

آرامشی‌ست که بر باد رفته است...

پنجشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۶، ۰۳:۳۰ ق.ظ
سلام، آقای عزیز

 با امروز، یازده روز است که لاک‌ خاکستری را روی ناخن‌هایم نگه داشته‌ام. ابتدا قصدم این بود که اندازه بگیرم تا چند روز به حد قابل‌قبولی روی ناخن‌هایم باقی می‌ماند - که پنج روز شد. حالا اما قصدم این است که ببینم بعد از چند روز به کلی محو می‌شود.
 امروز چند بار فلش‌بکی از خواب شب قبل در ذهنم آمد؛ مثل همین الآن. نمی‌دانم شما هم در آن خواب حضور داشتید یا نه. به‌هرحال حس آشنایی در همین فلش‌بک‌ها هست که خبر از ردپای شما می‌دهد. جایی شبیه یک دهکده بود، با مردمی که می‌شناختمشان و آن‌ها هم مرا می‌شناختند.
 همهی این‌ها را گفتم تا از نوشتن راجع به دلتنگی‌ام طفره بروم، که به‌نظر می‌رسد موفق نشدم. نمی‌دانم چه رازی‌ست که هم حرف زدن با تو دلتنگم می‌کند و هم حرف نزدن با تو. حتی دقیقا نمیدانم دلتنگ چه چیزی می‌شوم؛ خود تو، خود گذشته‌ی تو، وهمی که از تو ساخته‌ام، خودم در ارتباط با تو، خود گذشته‌ام وقتی با تو در ارتباط بود، یا وهمی که در گذشته (که با تو هم در ارتباط بود) از خود آینده‌ام می‌ساختم! به هر جهت، دلتنگت هستم.
 روی ماهت را می‌بوسم،
 مراقبت کن.
  • ۹۶/۱۰/۱۴

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی