دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

بوی زلف تو همان مونس جان است، که بود.

چهارشنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۶، ۱۰:۰۶ ب.ظ

 مأموریت امشب انگار فرو کردن صورتم در تشت آب بود. دیوانه‌وار نفس‌نفس زدن بعدش را دوست داشتم. تا چند دقیقه بعد هنوز آمادگی لازم برای دوباره نفس گرفتن را حس نمی‌کردم؛ مدام منتظر بودم نفسم آن‌قدر جا بیاید که بتوانم طولانی‌تر نگه‌ش دارم. به خودم آمدم و انگار هرگز قرار نبود آن زمان موعود برسد. این رفتارم آشنا بود. در زندگی‌ام بسیار پیش آمده است که به امید یا به انتظار یک شرایط بهتر، کاری را شروع نمی‌کنم، تغییری را ایجاد نمی‌کنم، یا دل به کسی نمی‌بندم. به نظرم رسید به اندازه‌ی مطلوبم جسور نیستم. بعد به موهای بلندم فکر کردم. چرا بلندند؟ چرا کوتاه شوند؟ چرا کوتاه نشوند؟

  • ۹۶/۰۹/۲۲

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی