دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.
از فردا دانشگاه شروع میشه و آماده‌ام که زندگی‌ کمی جدی‌تر بشه. دلم برای چند نفری تنگ شده. اما پست‌های بلاگ آخر شهریور پارسال رو که می‌خونم، می‌فهمم دلم برای سال پیش تنگ نشده.
 نسبت به اون موقع، یک آشنا و یک دوست رو به کلی از زندگی‌م حذف کردم. یک نفر رو شناختم که دوستی‌ش دل‌گرمم می‌کنه. یک غریبه هم اومد و رفت. دقیقاً یک سال از آخرین‌باری که ویولنم کوک شده گذشته. وزنم تقریباً ثابت مونده و موهام کمی کوتاه‌تر شده. لپتاپم عوض شده. هنوز هم دوربین عکاسی نخریدم. کانورس‌های خاکستری رو دیگه نمی‌پوشم و عوضش دو جفت کانورس دیگه دارم. هنوز هم زیاد خیال‌بافی می‌کنم. کمی بیشتر شعر خوندم اما متأسفانه، طی این یک سال کتاب‌های خیلی کمی خوندم.

 چندتا برنامه توی سرم هست که طی چند هفته‌ی آینده با ارزیابی روال زندگی تصمیم می‌گیرم کدومشون رو اجرا کنم.

  • ۹۶/۰۶/۲۴

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی