دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

و جهان از هر سلامی خالی‌ست.

پنجشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۶، ۰۱:۱۸ ق.ظ

 امشب هم از مسیر معمول پیاده‌روی‌م می‌گذشتم و رفتم که از آبمیوه‌فروشی محبوبم یک لیوان هویج‌بستنی بخرم. اسم مغازه‌ش رو روی کارتخوان خوندم و متوجه شدم با وجود این که تاحالا بیش‌تر از بیست دفعه ازش هویج‌بستنی خریدم، تا همین لحظه اسمش رو نمی‌دونستم.

 یاد زمانی افتادم که زیاد بین اصفهان و تهران در رفت‌وآمد بودم، و یک اتوبوس محبوب داشتم که اگه موقع رزرو صندلی شماره ۱۳ش خالی بود، ایده‌آل‌ترین سفر ممکن رو درپیش داشتم. یک روز راجع بهش به میم توضیح دادم و ازم پرسید شماره پلاک این اتوبوس محبوبم چنده؟ نمی‌دونستم. گفت مدت‌هاست باهاش میری و میای و اون‌قدر واسه‌ت مهم هست که واسه من تعریفش کنی، و شماره پلاکش رو حفظ نیستی؟

 توی روزمره‌ترین اتفاق‌های زندگی هم یادش می‌کنم. «من»ی که میم رو داشت - هرچه‌قدر هم خام و کودک- هنوز یک جزء جدانشدنی من‌ه، که احترام غم‌ناکی واسه‌ش قائلم.

  • ۹۶/۰۶/۰۹

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی