دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

روزهای ۱۴ و ۱۵

پنجشنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۲۱ ب.ظ

 دیروز وارد پروژه‌ی تمرینی‌م شدم و از این‌که اون فکت‌ها تار و مبهم دونه‌دونه واسه‌م واضح و روشن می‌شد، حس خوبی داشتم. ظهر صحبت نه‌چندان جالبی کردیم و کمتر از یک دقیقه بعد از تموم شدن صحبتم، از این که وارد بحث شدم پشیمون شدم؛ فهمیدم که هنوز مفهوم «تفاوت» رو خوب درک نکردم؛ هنوز روحیه‌ی ابراز مخالفت و روشن‌گریِ -به تصور خودم- ناجیانه رو حفظ کردم و بدون در نظر گرفتن شرایط، به خودم اجازه‌ی بیان شدن می‌دم. اما بسیار سفر باید، تا پخته شود خامی. شب که رسیدم خونه اون‌قدر خسته بودم که دلم می‌خواست یک شبانه‌روز بخوابم؛ خوابیدم و دو ساعت بعد بیدار شدم. دیگه خوابم نگرفت.


 امروز باوجود بی‌خوابی دیشب، پروژه‌ی تمرینی‌م رو با همون حس یاد گرفتن دنبال کردم. برای نهار گرفتن، تاس‌مون به من افتاد. موقع سفارش دادن به کارمندهای مهربون فست‌فود، کلمه‌ی «کوکو»ی قبل از سیب‌زمینی رو نگفتم و اصلاً دقت نکردم که «سیب‌زمینی» به سیب‌زمینی سرخ‌کرده بیشتر اشاره داره تا به کوکو. موقع تحویل گرفتن سفارش متوجه این اشتباهم شدم و اونا مجبور شدن سیب‌زمینی رو پس بگیرن و کوکوی سیب‌زمینی درست کنن. آخرسر ازشون عذرخواهی کردم بابت اشتباهم، اما عذاب‌وجدان بدی باهام موند؛ از اینکه تنبلی من در به زبان آوردن یک کلمه چه‌طور زحمت اون‌ها رو بیشتر کرد، حس بدی داشتم. شاید بهتر باشه از این به بعد به انتخاب کلمات موقع حرف زدن بیشتر دقت کنم و از عادت خلاصه و بی‌سروته حرف زدن‌م دست بکشم.

پیش‌بینی می‌کنم که تا اواسط هفته‌ی بعد آموزشم رو تموم کنم و کار واقعی رو شروع کنیم. شاید وقت بیشتری هم برای یاد گرفتن راجع به استارتاپ‌ها پیدا کنم و ازین بی‌خبری دربیام!


  • ۹۶/۰۵/۰۵

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی