دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

روز ۸

سه شنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۱۴ ب.ظ

 صورت‌های سرصبحشون رو دوست دارم؛ آرام و خندان. 

 اما روز خوبی نبود برای من. معذب بودم. سردردم هم شروع شده‌بود و درکم از محیط اطرافم به نصف رسیده‌بود.

گناه اگرچه نبود اختیار ما حافظ، تو در طریق ادب باش؛ گو گناه من است.

 بعدازظهر خیلی ناگهانی تصمیم گرفتم ایده‌ی دیروزم رو بهشون بگم و الآن فهمیدم که از زمان شکل گرفتن ایده توی ذهنم حدود ۲۰ ساعت گذشته بود و این جمع اولین کسایی بودن که بهشون گفتم و هم‌زمان برای خودم به یک تصمیم تبدیلش کردم. چرا؟ شاید فقط می‌خواستم حرف بزنم. شاید فکر می‌کنم که تصویر ذهنی‌م رو بعد از اینکه واسه‌شون توصیف می‌کنم، همون‌طور می‌بیننش که من می‌بینم.


 عصر زودتر از بقیه اومدم خونه؛ توی راه خواستم با میم راجع به مسئله‌‌ای که به‌خاطرش معذب‌ شدم صحبت کنم، اما عجله داشت؛ نشد بهش بگم.

  • ۹۶/۰۴/۲۷

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی