دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

Drupz Internship - day 5

شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۶، ۰۷:۴۹ ب.ظ

 دیروز تا ظهر خوابیدم. برای نهار آبگوشت درست کردم و بعد متوجه شدم که ریحون و نون سنگک هم دارم‌. تا شب با فیلم و خوراکی از «تنها روز تعطیل در هفته»م لذت می‌بردم و آخر شب متوجه شدم که فردا شنبه‌ست و بخشی از کارهای پنجشنبه‌م رو هنوز انجام ندادم. تصمیم گرفتم انجامشون بدم و اون‌قدر درگیر مشکلات متعاقب‌ش شدم که وقتی همه‌چیز درست شد، ساعت چهار-پنج صبح بود. دو ساعت خوابیدم و صبح با هیجان بیدار شدم؛ می‌خواستم پیاده برم شرکت و حاضر نبودم به‌خاطر یک‌ربع - بیست دقیقه چُرت بیشتر این فرصت رو از دست بدم.

 چند دقیقه دیر رسیدم، گزارشم آماده نبود؛ توضیح دادم که چه کردم و چه خواهم کرد.

 از نهار خوردن کنار این جمع لذت می‌برم. هنوز خیلی راحت نیستم اما پیشرفت زیادی نسبت به هفته‌ی پیش داشتم. علاوه بر شناختن آدم‌ها، رسوم و فرهنگ شرکت، دیدگاهم نسبت به جایگاه و برنامه‌ی خودم هم واضح‌تر شده و با وجود مشکلات هرازگاهی در روند آموزشم - که به‌هرحال خیالم از بابت حل شدنشون به کمک س. راحته، ولی ترجیح میدم خودم گلیم خودم رو از آب بیرون بکشم- می‌دونم که چه در انتظارم هست و درحال حاضر چه می‌کنم.

 عصر کمتر از روزهای قبل خسته شده بودم. به‌نظر میاد که از لحاظ زمان کاری هم تاحدی عادت کردم.


  • ۹۶/۰۴/۲۴

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی