دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

در این بامداد سیاه گرم، با نسیم‌های گاه‌گاهی

سه شنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۱:۰۴ ب.ظ

 غصه دارم. ازون موقعاست که هجوم فکرهای باطل جلوی چشمم رو سیاه کرده. حس می‌کنم هیچ‌کس رو ندارم -و احتمالاً هیچ‌کس هم من رو نداره. تقریباً هیچ‌کس نیست که بدونه توی چه گِلی فرو رفتم و اگر هم بدونه، بتونه کاری کنه و اگر هم بتونه، من کمکی ازش بخوام.

 این‌بار هم دارم می‌بازم. تاب نمیارم همیشه بازنده بودنم رو. کم تلاش نکردم، و کم تلاش نمی‌کنم. اما حتماً چیزی اشتباهه که به این حال و روز دچار می‌شم. این پروژه خیلی واسه‌م مهم‌ بوده و هست. به ددلاین نمی‌رسم، و اگه الان نرسم شاید دیگه هیچ‌وقت سراغش نرم؛ این همون باختن‌ه که اعصابمو خرد می‌کنه.
 توی باتلاقی فرو رفتم که نه می‌تونم غرق شدنم رو قبول کنم، نه با دست‌وپا زدن چیزی رو می‌تونم عوض کنم.

 حتی خوابم هم نمیبره از این همه فکر و خیال. انگار یه راه فراری هست که سعی می‌کنم با عذاب دادن خودم از انتخابش طفره برم... 

  • ۹۶/۰۲/۲۶

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی