دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

وسواس انگشتان پا!

چهارشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۹:۰۶ ب.ظ

 از دیروز حوصله‌ی هیچ‌کس و هیچ‌چیز رو ندارم. از دیروز بعدازظهر مدام حس می‌کردم که پاهام توی کفش‌هام محصور شدن و باید نجاتشون بدم؛ دو ساعتی بود که فکرم روی هیچ چیز دیگه ای متمرکز نمی‌شد. بعد رفتیم واسه یکی از بهترین آدمهایی که این یک سال اخیر شناختم تولد گرفتیم. شب که رسیدم خونه انگشت‌های پاهام رو چند دقیقه باز نگه داشتم اما اون حس عجیب آزاردهنده باقی مونده بود. دو ساعت گذشت و این موضوع از ذهنم بیرون نمی‌رفت. یکی از اون قرص‌های صورتی رو خوردم و دراز کشیدم. می‌دونستم ان‌قدر می‌تونم بخوابم که وقتی بیدار شدم ذهنم خالی‌تر از همیشه شده باشه. با خیال راحت خوابیدم تا بعد از ظهر امروز. وقتی بیدار شدم اول از همه به انگشت‌های پاهام فکر کردم؛ اذیت نبودم. دوش گرفتم و به پیام‌ها جواب دادم و لینکدین و توییتر رو چک کردم. چند باری که به پاهام فکر کردم، انگار اذیت نبود. ولی همین فکر کردن به اذیت بودن یا نبودن پاهام هم تبدیل شد به یه تیک. باید حواسم رو پرت کنم. ER پروژه‌ی دیتابیس رو می‌کشم و به این فکر می‌کنم که تنهام. کسی رو سراغ ندارم که دوست داشته باشم بیاد پیشم یا دوست داشته باشم برم پیشش. همه‌ چیز در همین کلمه خلاصه می‌شه؛ «تنها»م.


  • ۹۶/۰۲/۲۰

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی