دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در خرونینگن

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

و روز، از آخرین نفس شب پرانتظار آغاز می‌شود.

سه شنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۰:۱۸ ق.ظ

دل من؟ دریاست. اگر یاد گذشته دلت را لرزانده و دردهای کهنه‌ات تازه شده، اگر در ندانم و چه‌دانم‌های اکنون سرگردانی، اگر دوست داری خشم‌ت را فریاد کنی؛ دل من دریاست.

 و تنها صیاح آن تو هستی؛ ای دوست‌ترین. بار و بندیل‌ت را جمع کن، بگذار یک گوشه، سبک‌بال و فارغانه بزن به دل من؛ بزن به دریا. طوفان نمی‌شود؛ نترس. هرچه داری بریز در این آبی بی‌کران. هیچ‌کس و هیچ‌چیز مزاحم فریادها و نعره‌ها و گریه‌هایت نمی‌شود آن‌جا؛ دریایی که همه از آنِ توست... ای جانی‌ترین دوست. گاهی فقط هوایش، ابری می‌شود. اما نگران باریدن نباش؛ نمی‌بارد. دریا را هزاران صیاح ناشی هم نمی‌توانند وادار به باریدن کنند. و این دریای بی‌ابتدا و بی‌انتها، این آسمان ابری بی‌بار، هیچ نمی‌خواهد جز حضور تو را و سرنوشت خودش را. هرچه‌قدر هم که این دو از هم فاصله داشته باشند، دریا دریاست؛ دور و نزدیک در آن بی‌مفهوم است؛ همه‌چیز به اندازه کافی نزدیک و هرچیز به اندازه لازم دور...

 به دریا همیشه اعتماد کن. اما به صافی آسمانش، بد نیست هر از چند گاهی شک کنی.

آذر ۹۴

  • ۹۶/۰۲/۰۵

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی