دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

اندر نهنجاری‌های فیزیکِ بدنی این حقیر.

شنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۲۲ ب.ظ

 به پادکست فکر میکنم و هیجان سر تا انگشتان پایم را می‌بلعد؛ اما وقتی سراغ کنارهم گذاشتن دو تکه آهنگ و قسمت از قبل رکورد شده ی صدای نهنجارم میروم٬ انزجار خنده‌آوری نسبت به خودم پیدا میکنم. کار کردن با این نرم‌افزار سخت و ثقیل که من نه علاقه‌اش را دارم و استعدادش را٬ بماند. 

 یک کاردستیِ مضحکِ صوتی درست کرده‌ام و نمیدانم به کی نشان‌ش بدهم. ساوندکلاود که سرجمع چهارپنج نفر بیشتر مرا نمیشناسند و آبرو اگر برود نزد همین چندنفر است. اما خُب ازین چند نفر دو نفرشان حسابی مهم هستند و ... چمیدانم!

 جای دیگری که مرا بشناسند سراغ ندارم. دنبال اسم مستعار هم نیستم٬ شاید همین «هامون» مناسب باشد. مثلاً انتظار یک صدای «هااا»«مــون»طور دارند و کاردستی‌ام را پلِی میکنند و میبینند هارهار! اینکه صدای بچه‌ای ده دوازده ساله بیشتر است : )) 

 با توکّل به بخت و اقبال٬ ساوندکلاود را هدف قرار میدهیم. 


بعدنوشت: بعد از دو روز٬ فیدبک گرفته شده از شش هفت نفر «خوب» عنوان شده و دو سه نفر دیگر صرفاً به «لایک» بسنده کرده‌اند.


  • ۹۳/۰۳/۲۴

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی