دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

هنوز دیده به دیدارت(ان) آرزومند است.

شنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۴، ۰۵:۵۵ ب.ظ
حالا عصر شده و باران یک‌طوری نم‌نم می‌بارد که انگار نباید خانه رفت. البته من از داخل اتاق شماره ۱ سوییت شماره ۶۲ طبقه‌ی سوم می‌نویسم٬ شما در خانه یا هرجای دیگر می‌خوانید٬ و همه‌ی اتفاق‌ها بیرون از این دخمه در جریان است. منظورم از اتفاق٬ باران است و ترافیک و صدای شلپ‌شلپ قدم‌زدن‌ها.
 دوستانم را دعوت کردم بیایند این‌اطراف به قصد قدم‌زدنِ باهمی. و این‌که خب یک سوییشرت در یکی از لباس‌فروشی‌های ولیعصر چشمم را گرفته و دوست دارم با دوستان همیشگی‌ام نقد و بررسی‌اش کنیم. هوا سرد شده و باید فکری به‌حال مانتوهای معترض‌م بکنم.
 
 باید بروم چهارراه ولیعصر -بدون چتر- به استقبال‌شان. دوستان همیشگی‌ام در راه‌ند.
 
  • ۹۴/۰۷/۲۵

نظرات (۱)

بارون ؟
قدم زدن بدون چتر ؟
سوز زیر پوست ؟
سوژه نمیخواد
خودش سوژه هر پاییزه
میچسبه به حال آدم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی