دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

 عجب هوایی‌ه لعنتی. شیش صبح با صدای بارون که میخورد روی نورگیر خوابگاه بیدار شدم و انگار نه انگار که خواب بودم؛ لبخند زدم ازین سر چهره تا اون سر. درسته که تکلیف‌هام مونده، درسته که کیبرد این احمق استاندارد نیست و هر کاراکتر رو با کلی آزمون و خطا تایپ می‌کنم، اما اتمسفر سایت دانشکده عین رویاست. پشت پنجره‌های روبه‌روم بارون می‌زنه گاهی و درخت‌ها غوغا می‌کنن. این طرف پنجره بچه‌ها می‌خندن و شلوغ‌پلوغ می‌کنن.




« فاینمن پیشنهاد کرد به جای آموزش "تفکر بازآفرین" در مدارس، تفکر آفرینشگری یاد داده شود. او معتقد بود یک استفاده‌کننده موفقِ ریاضیات، کسی است که بتواند راه‌های جدیدِ اندیشیدن برای شرایط موردنظر را ابداع کند. او اعتقاد داشت حتی اگر روش‌های سنتی برای حل یک مسأله، کاملاً شناخته شده باشند، بهتر است هر کس از راه خود و یا از راهی جدید، به دنبال حل مسأله برود.»
  • ۹۴/۰۷/۲۵

نظرات (۲)

همیشه همینه
بارون که میزنه حتی رو شیشه های رنگ گرفته اتاقی که مال خودت نیست
عطر یک سری خاطره رو زنده میکنه
خاطراتی که دلت نمیخواد هیچ وقت از ذهنت پاک بشن
بارون چیز عجیبیه ، مگ چندتا چیز هست توی دنیا که هم بتونه خوشحالت کنه هم ناراحت
پاسخ:
«وب‌گرد» اسم کمی‌ه واسه معرفی‌ت.
فقط یه اسمه واس کسی که شاید نمیخواد زیاد بشناسنش عذر تقصیر من رو بپذیر
نه من شمارو میشناسم نه شما منو
اما نوشته های اینجا گاها به دلم میشینه
نتونستم نظر ندم ، نظر بدون اسم هم که نمیشه
پاسخ:
هرطور راحتی.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی