دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

این فیلد می‌تواند خالی باشد.

پنجشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۴، ۰۴:۰۹ ب.ظ

  یادم نمی‌آد آخرین باری که جایی «برنده» شدم کِی بوده. همیشه رتبه‌بندی‌هایی وجود داشته که در بهترین حالت یک عدد درون بازه‌ی برگزیدگان هم واسه‌ی من کنار گذاشته شده٬ اما برنده شدن رو سال‌هاست که یادم رفته.

  زنگ زدن گفتن هی تو! برنده شدی. گفتم «عه؟»
  زمان و مکان‌ اختتامیه رو بهم گفت و تأکید کرد که حتماً بیا. گفتم کلاس دارم٬ شاید دیر بیام. گفت مرخصی بگیر. گفتم سعی می‌کنم بیام. و واسه‌ی کش‌دار نشدن این بخش از مکالمه تشکر کردم بابت اطلاع‌رسانی‌شون. گفت که دو نفر همراه می‌تونی بیاری. جواب دادم «آها.»٬ یعنی لطفاً برو سراغ جمله‌ی بعدی که به صد نفر دیگه هم گفتی. 

 من شلوار کتون خاکستری‌رنگ می‌خوام. مانتوی سبز یشمی نازک می‌خوام. کانورس‌های کهنه شده‌‌ی زرشکی‌م رو می‌خوام که با کیف زرشکی نداشته‌م ست کنم. من از کپچرهای چیده‌شده توی ذهنم حرف می‌زنم که در پس‌زمینه‌ی هر پردازشی درحال امتحان کردن حالت‌های مختلف جایگذاری خودشون هستن.


  • ۹۴/۰۷/۱۶

نظرات (۳)

من که نمیدونم چی و کی و کجا برنده برنده شدی، ولی منو به عنوان همراه ببر خوش بگذره بم یکم!!
پاسخ:
سه‌شنبه تهران٬ میای؟؛؛)
آیا تو همون بودی که آل استار پوشیده بودی و کوله داشتی و موهای فرفری و عینک؟و آخرای سالن نشسته بودی؟
پاسخ:
آره‌:))
کی بودی؟:دی
هیشکی یه آدم.ردیف کناریت نشسته بودم با داداشم و خواهرم. هی با خودم میگفتم این چه تیپ هنری ای داره.چه باحال:))
پاسخ:
کجام هنری‌ه من:))
 ای‌کاش می‌دونستم اونجایی سلام احوال‌پرسی می‌کردیم:دی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی