دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

در مرام ما٬ هیچ‌چیز حرف اول را نمی‌زند.

سه شنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۴، ۰۵:۴۲ ب.ظ

 از دانشگاه که اومدم دلم می‌خواست شلوارم رو عوض نکنم تا فردا٬ بس‌که شوق خونه رفتن دارم.:))
 ینی می‌خوام بگم اونقدرا هم بد نیست؛ خوبی‌ها مرهم شده واسه بیشتر دردها٬ اونایی هم که مونده زخمِ سرباز٬ روشنی‌بخش‌ه. چرا؟ چون آشنایان ره عشق درین بحر عمیق٬ غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده. این من اگه به زخم‌های کهنه‌ی همیشه ‌تازه فکر نکنم که دیگه من نیستم. یک پرایمِ بی‌خاصیت از من می‌شم که هیچ‌چیز حالی‌ش نیست جز صورت و رنگ٬ آینه و سراب.

 [اگه چیز به‌دردبخوری واسه عکس گرفتن داشتم٬ ترافیک دم غروبی رشت رو کپچر می‌کردم و می‌ذاشتم آخر این پست٬ که یادم بمونه چه فاصله‌ی کمی هست بین من و دنیای بیرون؛ و می‌دونم که چه فاصله‌ی زیادی هست بین دنیای من و بیرون.]



  • ۹۴/۰۷/۱۴

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی