دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

تو اشتباه نکن.

دوشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۰۴ ب.ظ

 بعد از مدت‌ها رفتم گودریدز رو دیدم و این که م. Cat's Cradle رو پیشنهاد کرده. سرچ‌ش کردم٬ متوجه شدم این کتاب رو قریب به سه سال پیش خوندم. یادم اومد که چقدر تحت تأثیر مکتب باکونونیسم بودم و چقدر به باکونونیست بودنِ میم ایمان آورده بودم. مطمئنم که یادش نرفته این کلمه رو٬ حتی اگه با همون بی‌خیالی بامزه‌ش «باکوچی‌چی» تلفظ‌ش کنه. چقدر ایمان داشتم که میم دروغ‌های بی‌ضرر میگه و خودش پدر ایمان‌ه؛ محبوب‌ش رو تا مرز سر بریدن می‌کشونه ولی هیچ‌کس جز خودش باور نمی‌کنه که چقدر عاشق‌ه. 

 به اندازه‌ی کافی در قید بی‌اهمیت‌ترین مسائل هستی هستم٬ بیماری‌م رو تشدید نکنید لطفاً.
 «خواب دیدم در یک سردابه‌ی قرون وسطایی٬ شخصی دراز به دراز افتاده است و عده‌ای با دست‌های کثیف در شکمِ بازش دنبال چیزی می‌گردند. نزدیک‌ شدم؛ جسد نیمه‌جان خودم بود٬ با لبخندی خشک‌شده بر لبانش و رنگی که به رو نداشت. چه دارد این وجود بی‌ارزش که دست از کاویدن‌ش برنمی‌دارید؟»

  • ۹۴/۰۷/۰۶

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی