دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

حالم چو دلیری‌ست که از بختِ بد خویش...

يكشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۵۹ ب.ظ
نیم ساعت هست که از کلاس هایده برگشتم و نیم ساعت دیگه کلاس دارم. با فراخ‌بالی نشستم توی تخت‌م نون و ماست و سبزی می‌خورم و از سکوت اینجا کیف می‌کنم. ریحون بنفش رو برمی‌دارم و به پتوی بنفشی که روش نشستم نگاه می‌کنم؛ یه بار گفته بود بنفش عاشقه. حرف‌هاش همیشه مستند نبود٬ اما تک تک جمله‌ها رو طوری طوری ادا می‌کرد که مطمئن بشی. همین کافی‌ه. یه انسان چی می‌خواد جز اطمینان؟ اطمینانی که آرامش رو در ادامه داره.
پنج دقه به یک‌ه. دیر می‌ٰسم ولی می‌دونستم که دیر می‌رسم. خیلی وقته که با همین بی‌خیالی روزها رو می‌گذرونم. وگرنه این‌همه بی‌رحمی رو تاب نمی‌آوردم.

  • ۹۴/۰۷/۰۵

نظرات (۲)

  • نیلوفر لطیفیان
  • نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد! بعله!
    + پیکسلی که پارسال بهم دادی
    :-آه و فغان
    پاسخ:
    اِه پیکسل‌ه:))
    نیلو واسه تولدت می‌خواستم شال ببافم. سهل‌انگاری کردم کاموا و میل نیاوردم. دیر می‌شه ولی می‌شه. خب؟
  • نیلوفر لطیفیان
  • شما خودتو کادوپیچ کن بیار برا کادو تولدم خعلی هم عالیه :-"
    پاسخ:
    نیستم دوازدهم:دی
    هفده-هجدهم خدمت می‌رسم اگه لطف کنی بگیری تولدُ:)) 
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی