دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

غروبِ مغمومِ در غربت.

جمعه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۴۱ ب.ظ

 دفعه‌ی اول اومدم توی اتاق و عصبانی برگشتم پایین.

 دفعه‌ی دوم با حوصله‌ی بیشتر اومدم پنج دقیقه‌ای برگشتم پایین.

 حالا با بابا خداحافظی کردیم و دم در شام گرفتم و اومدم بالا؛ بووووووووم! کلی بچه‌ی خندون و شلوغ‌کن:دی

 آقای حراست خوابگاه خیلی خوش‌اخلاق و گشاده‌روست؛ عموی آدم رو تداعی می‌کنه.:>

 تازه‌ با همون صدای رسمی و محترمانه‌ش می‌گه «مسابقه‌‌ی امدادِ تخم‌مرغ فردا شب برگزار می‌شه.»

 باعرون:/

  • ۹۴/۰۶/۲۷

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی