دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

یاد ایّام در گردش سال‌ها

چهارشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۵۷ ب.ظ
این اولین مراسم خواستگاری خواهد بود که توش حضور دارم! اونم به سِمَتِ پذیرایی‌کننده٬ وگرنه اجازه نمی‌دادن حضور داشته باشم:))
 دغدغه‌ی «چی بپوشم؟»‌م خیلی کم‌رنگ شده٬ چون سوژه‌ی اصلی نبودن یه حالت خوشایندی از بی‌خیالی داره:))
 شب‌م میریم که بریم واسه عاروسی یه بنده‌خدا:)) بازهم دغدغه‌ی «چی‌بپوشم؟» ندارم چون درحال‌حاضر چهارتا پیرهن و دوسه‌ دست لباس مناسب مهمونی توی کمدم آویزون‌ه. دغدغه‌م اینه که آخرین باری که توی اون خونه و خانواده عروسی بود٬ عمو زنده بود؛ به دیگ‌های غذا سر می‌زد٬ یهو می‌رفت با یک کامیون صندلی برمی‌گشت٬ هی حرص می‌خورد که دیر نشه واسه دنبال عروس رفتن. هی میومد با ما بچه‌ها شوخی می‌کرد و ازمون قول می‌گرفت که شب حسابی برقصیم.

پ.ن. شایدم حضور پیدا نکنم. ایشون حتی حضور بنده رو هم به فالِ شر می‌گیره.:))


  • ۹۴/۰۶/۱۸

نظرات (۳)

مبارک باشه :))
عه؟! نگاااااار^_^
پیدات کردم | ^_^ | ^_^ | ^_^ | ^_^ | ^_^ |
پاسخ:
عه توی پروفایلم بود که:دی

ععععههههه؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی