دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

چی می‌خواستم و چی شد...

جمعه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۴، ۰۲:۵۴ ب.ظ

 گفتم نرو به درَک٬
 هوای جهنم گرم است.

 تو تا درَک پیاده‌روی کن٬ اما؛
 وسیله‌ نقلیه‌ ما مرگ است.

 می‌کشم دستِ چپت را٬ چون؛
 دست راستت مشغول سیگار است.

 تو که ماندن را صحیح نمی‌دانی٬
 تو برو. این حقیر در بند است.

 کاسه‌ای فیروزه‌رنگ دارم؛
 کاسه‌ام از صبر لبریز است.

 پشت پایت آب نمی‌ریزم؛
 صبر از آبِ چاه عزیزتر است.  


  • ۹۴/۰۶/۱۳

نظرات (۱)

از خودت ه آیا؟ :-" به‌خصوص بیت آخرش رو دوست داشتم...
پاسخ:
بله از خودم‌ه :-"
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی