دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

والله قسّم جفاااست!

يكشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۸:۵۲ ق.ظ

 من واقعاً نمی‌فهمم مشکل چیه که از دیروز تا همین لحظه که در خدمتتون هستم سراسرِ تکنولوژی با من قهره. از یک کابل یو اس‌بی که شناسایی نمی‌شه بگیر٬ تا هنگ کُشنده‌ی آیفون و حالام غیرفعال شدن یهویی کی‌بُرد توی کرومیوم.


 من باید به پیرزن افغان می‌شدم توی دامنه‌ی کوه‌ها‌ی هندوکش. سرصبح‌ شروع می‌کردم به غذا پختن و خودم می‌رفتم سبزی لازم رو از توی کوه می‌چیدم و شیر از گوسفندهای پشمالوم می‌دوشیدم و به نوه‌هام صبحونه‌ی جون‌دار می‌دادم. تا منتظر پخته‌شدن پلو بودم بافتنی‌م رو می‌بافتم که کامواش از پشم همین گوسفنداری خودم درست شده و با جوشوندن همین گیاهای کوهی رنگ‌ش کردم. بعدازظهرها با شوهر پیرم می‌نشستیم توی بالکن خونه‌٬ چای با کشمش می‌خوردیم و از قدیما حرف می‌زدیم.

 غروب هم یه‌کم نون و ماست می‌خوردیم و تا هوا تاریک می‌شد می‌خزیدیم بین تشک و لحاف پشمی گرم و نرم. انقدر به خودم٬ خونه‌زندگی‌م٬ «فرداناهار‌چی‌بپزم؟»٬ گوسفندام و بچه‌هام فکر می‌کردم٬ تا خوابم ببره و فرداش باز کلّه‌ی سحر بیدار شم. 


پ.ن؛ پشتیبانی‌فنّی گفت پس‌بفرست٬ گفتم باعش. گفت امری دیگه‌ باشه؟ گفتم قربانت٬ فعلاً.

  • ۹۴/۰۶/۰۸

نظرات (۲)

بهتم میاد!
کجا بودی یه مدت؟
پاسخ:
از Monday هجرت کردم به Lelundi ٬ به دلایل امنیتی!
موهاتم فرفریه،ریزه میزه هم هستی :)) عالیه...
پاسخ:
اتفاقاً افغانی‌ها موهای لَختی دارن معمولاً:))
فکر کنم پیرزن ارمنی در دامنه‌‌های هندوکش با شوهر افغانی جذاب‌تر باشه:))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی