دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

نکند راز مرا تلویزیون پخش کند...؟

يكشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۴:۴۵ ب.ظ
با چه زبان و بیانی بگویم که دوست داشتم سر به تن کسی که از monday فراری‌ام داد٬ نباشد. 
 آزادی واقعاً یک‌طرفه نیست. حتی این‌که کسی در خلوت خودش به شما فکر کند٬ آزادی شما را تهدید می‌کند. از یک‌جایی به بعد اندیشیدن برای هر تدبیر آزادی‌آورنده بی‌نتیجه است. شاید فرار بهترین راه‌حل باشد. اما باز هرلحظه این ترس وجود دارد که توسط افراد نااهل خوانده شوید. ضمن اینکه با فرار از آدرس دوساله‌ی عزیز٬ افراد اهل را هم از دست می‌دهید٬ به انضمام خرابی که در تمام لینک‌ها بوجود می‌آید. اما یک چیز را خوب فهمیدم؛ آزادی در عدم سکون است. هربار احساس می‌کنم به جایی وابسته شده‌ام٬ در جایی امنیت دارم٬ جایی را تا ابد می‌خواهم٬ باید فرار کنم. آزادی در اعتماد پیدا نمی‌شود.
 بهرحال خیلی عصبانی‌م. خیلی ناراحتم٬ خیلی داغانم. خیلی دلم می‌خواهد داد بزنم سر کسی. «خطر قربانی شدن! ترجیحاً نزدیک نشوید.»

  • ۹۴/۰۶/۰۱

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی