دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

من همونم اون میشه پیر.

سه شنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۲۷ ق.ظ

وقتی یک جوان می‌گوید «من به کافه نمیرم٬ با هرکسی نمی‌گردم٬ هر موسیقی گوش نمیکنم.» آدم یک پوزخند میزند و سر بر می‌گرداند.
اما وقتی یک مرد هفتاد ساله می‌گوید «هرگز به کافه نرفتم٬ با هرکسی نمی‌گردم٬ هر موسیقی گوش نمی‌کنم٬ یعنی وقت‌ش رو ندارم.» آدم سرش را در گریبان فرو می‌برد و به روی خودش نمی‌آورد٬ که با شنیدن جمله‌ی آخر چقـدر ترسیده است.

پ.ن.۰؛ این استاد اکبرعالمی عجب محشری‌ست. شمایل استاد اعلمی خودمان را تداعی می‌کند.

پ.ن.۱؛ مدتی‌ست با هیچ مصدری به اندازه‌ی «تداعی کردن» حال نمی‌کنم. اصلاً تکرارش هم ملال ندارد؛ از بس یک طورِ خوبی‌ست.

پ.ن.۲؛ گیک‌ها و بعضی‌های دیگر همیشه از صفر شروع می‌کنند.



  • ۹۴/۰۵/۱۳

نظرات (۲)

اکبر عالمی بود؟!!!!!!!! 😭😭😭😭😭😭
واقعا دارم گریه میکنما!
پاسخ:
آره :دی
برنامه‌ی «سفید»٬ شبکه آموزش٬ هرشب ساعت ۱۱ ٬ معمولا اتفاقای خوبی توش میفته! 
فکر کردم نقد تقوایی رو عالمی انجام داده :|
پاسخ:
 گفتم که اصن اون محل تجمع کانون فیلمُ پیدا نکردم:))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی