دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

سرِ ساقی سلامت٬ به اصطلاح.

دوشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۴، ۰۶:۴۴ ب.ظ
ما خیلی وقت‌ه دستمون به هیچ‌جا بند نیست. 
 اصن حسّ مهمونی رفتن که ندارم٬ حسّ پیرهن پوشیدن هم ندارم٬ از همه‌س اینا جالب‌تر٬ اعصاب نشستن بین دوستان بی‌اعصابمون در این ساعات رو ندارم. ما چقّد خریم آخه؟ حالا وقت ضیافت کنکوریاست؟ مریم‌م نیست اونجا دلداری‌مون بده. 
 هوا رو ببین؛ قیامت‌ه.
 عید امسال هم باد وحشتناک بود وقتی توی نمازخونه با هفت-هشت نفر دیگه٬ هر کدوم یه نقطه‌ی دورتر از بقیه نشسته بودیم. اون‌موقع من ترسیدم اما به هیچکی نگفتم. از زیر پنجره پا شدم رفتن نزدیک یاسمن نشستم٬ اما نپرسید چرا٬ منم چیزی نگفتم.
 من از صدای باد هم می‌ترسم. 
 بارون‌م گرفت. شُکر.




  • ۹۴/۰۴/۲۹

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی