دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

عمومیـ۵

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۴۶ ب.ظ

 داخلی-BRT؛

 با کیف روی پا نشسته روی صندلی نرم با روکش نه‌چندان مرغوب BRT. اما این بار عصر به خانه برنمی‌گردد٬ ظهر است. امروز روی‌ هم‌ رفته سه ساعت هم نخواند؛ نشد. صبح ذهنش از آن نگرانی به پریشانی و ناراحتی تغییر وضعیت داد. همه‌ی این‌ها یعنی هنوز مشغول است. حتی مشغول‌تر از روزهای قبل. اصلاً نمی‌توانست معنی نافلز را بفهمد و حتی به ارتباطش با آنیون فکر نمی‌کرد. مجنون شده بود دیوانه. 

 بسیار آدم‌های دیگری هستند که ترجیح داده می‌شوند به «منِ مجازی»٬ که وجود و عدم وجودش به فناوری ارتباطات بند است. حق است؟ قطعاً. اما گفتنش٬ عزیز من٬ حق است؟ نمی‌دانم.

نزدیک شدن صلاح نیست. قبلاً بود٬ اما حالا نیست. بهتر است برای یک سال هم که شده٬ مثل یک بی‌سروپای متکبّر در شهر بچرد. آسمان به زمین نمی‌آید اگر چیزی که هرگز نداشته‌ای را از دست بدهی٬ دیوانه. 


 [مامان-ش.ن]

  • ۹۳/۰۴/۱۱

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی