دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

عمومیـ۴

سه شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۴۹ ب.ظ

 داخلی-BRT؛
 در BRT قرمز رنگ با صندلی‌های روکش شده از پلاستیک شبیه چرم نشسته که بعد از این روز خسته‌کننده -مثل هرروز دیگر- ان را یک خوش‌شانسی به حساب می‌آورد. فقط دو چیز در تابستان حالش را خوب می‌کند؛ ۱.BRT خلوت٬ ۲.آب دوغ خیار با یخ و نعنا.

 روی صندلی کنار شیشه‌ی دودی BRT نشسته و کیف و کتاب دحر را با احترامی نسبی روی صندلی کناری نشانده است. با کف کفش‌هایش به صندلی روبه‌رو تکیه داده است. هرچند عذاب وجدان ناشی از کثیف کردن روکش‌های نه چندان مرغوب BRT لحظه‌ای رهایش نمی‌کند٬ ولی به خودش وعده داده که موقع پیاده شدن جای پایش را پاک کند. به خودش طعنه می‌زند که: منُ از خاکی شدن می‌ترسونی؟ برو از خدا بترس!

می‌داند که دو روز است ادبیات نخوانده و دینی امروز هم ناتمام ماند. اما نگران نیست. اصلاً به فردا هم برای جبران چشم ندوخته است. حتی به کارتی که برای یک غریبه خرج کرد اهمیت نمی‌دهد. نگران دیگریست؛ پرواز می‌خواهد٬ پرنده را نیز...




  • ۹۳/۰۴/۱۰

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی