دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

عمومیـ۲

يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۵۶ ب.ظ

 داخلی-کتابخانه؛

 از خواندن خسته نشده٬ شاید فقط حوصله‌اش سر رفته است. سرش را روی کتاب می‌گذارد در حالی که صورتش به سمت میزهای دیگر است. این قسمت از سالن تقریباً خالی‌ست. می‌ترسد چند روز دیگر نتایج کنکور هم بیاید و کنکوری‌های جدید و قدیم٬ زیبایی بی‌خلل سالن خالی را نابود کنند. آدمی‌ست که معمولاً از رقابت بیزار است؛ چون چشم دیدن عقب بودن خودش را ندارد. حالا کم مانده سه چهار نفر کنکوری مثل خودش را صبح تا عصر نظاره کند تا دیگر پایش را در این مکان نسبتاً عمومی نگذارد. از وقتی به عمومی می‌آید متوجه یک لرزش خفیف ولی دائمی شده است؛ هرموقع سرش را روی میز بگذارد یا به دیوار تکیه بزند و یا حتی بی‌حرکت بماند٬ لرزش‌ هولناک ولی خفیفی را در درونش حس می‌کند. اما هنوز نمی‌داند این رعشه حاصل از سگ‌دو زدن‌های بی‌دریغ قلب و جریان خون در رگ‌های بی‌‌سر و ته بدنش است٬ یا آثار تحمیل ابهت کولر آبی به اوست. هنوز نمی‌داند.

۷.۴.۹۳


پ.ن. چند کولر گازی عمومی دیده شده است؛ یکی بسیار نزدیک به میز شماره‌ی ۴۵٬ که تا شعاع یک متری‌اش هوا خنک نیست. به نظر می‌رسد دلیل لرزش را پیدا کرده باشد.

۸.۴.۹۳


 

 

  • ۹۳/۰۴/۰۸

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی