امروز٬ کنکور ریاضی ۹۳.
پنجشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۵۰ ب.ظ
داخلی-کتابخانه؛
با زاویهای قریب به ۳۰ درجه از سطح افق٬ به صندلی چوبی زهوار در رفتهی عمومی تکیه داده و پاهایش را چنان دراز کرده است که از ناحیهی پاشنهی پا به زمین تکیه بزند. سرش را از لبهی صندلی آویزان کرده و حتی با چشمان بسته هم شرایط نوری مناسب مطالعه را میبیند. به نوشین و دویستهزار نفر دیگر فکر میکند، که همین لحظه در حال تیک زدن سرنوشتشان هستند. به فردا هم فکر میکند٬ و به تیکهایی که احتمالاً از سر بیحوصلگی، برای تلنگر زدن به سرنوشتی که مدتهاست اهمیتش را از دست داده است، زده خواهد شد. مگر یک زندگی کمدغدغه با حقوق متوسط حاصل از کار آزاد و یک دختر مهربان که عاشق آدم باشد٬ کافی نیست؟
[کینگ رآم-شکارچی]
- ۹۳/۰۴/۰۵