دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

بر پیشانی ما نوشته‌اند بازنده

چهارشنبه, ۱۹ مهر ۱۴۰۲، ۰۴:۰۷ ق.ظ
من در آوردن سگ اشتباه کردم. یک اشتباه فجیع با دوام سالیان. چه مشاجره‌ها و دل‌شکستگی‌ها که در ارتباط با خانواده ایجاد نشد. رابطه‌ام با الف. از همه بیشتر خراب شد. حتی دیگر به زحمت می‌توان اسمش را رابطه گذاشت. بله تقصیر من است. در شرایط افتضاح، اشتباه‌ترین کار ممکن را کردم. عقلم کجا بود؟
حالا توضیحش سخت است که چه به من می‌گذرد. به الف. گفتم برنامه‌ات برای آینده‌ی رابطه چیست. او نمی‌خواست بگوید، ولی امشب بالاخره گفت که از حال رابطه هم ناراضیست، آینده که جای خود. راستش برای هزارمین بار خواستم رابطه‌مان قطع شود. اما با صحبت امشب فهمیدم بیشتر از آن که تقصیر کسی باشد، تقصیر شرایطی است که در آن گرفتاریم. این درک ناقص من است که زور می‌زند برای هر مسئله‌ای یک عامل انسانی پیدا کند. ما سراسر باخته‌ایم. دیگر حتی چیزی نمانده که با آن قمار کنیم. مگر یک وقت شانس برای اولین‌بار رو کند. یعنی تنها امیدی که می‌توان داشت به شانس است. «هدف» معتایی ندارد. مضحکه‌ی خودم و اطرافیانم شده‌ام. خاک بر سر من که یک سگ هم به این سیرک اضافه کردم. چنان حماقت باورناپذیری‌ست که هنوز لحظه‌ای که از خواب بیدار می‌شوم، لحظه‌ای آرزو می‌کنم که این فاجعه خواب بوده است.

  • ۰۲/۰۷/۱۹

نظرات (۱)

  • 🌺آسیــ هــ💚
  • منتظرم بیای بگی که قضیه سگ چی شد
    پاسخ:
    فرصت نشده ولی مدنظر قرار می‌دم :))
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی