دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

هرچه هست، از قامتِ ناسازِ بی‌اندام ماست.

دوشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۱۲ ق.ظ

بعد از یک ماه، آمد پیشم. دل‌تنگش بودم اما کمی دل‌چرکین هم بودم از به قول خودش «بخت بد» جفتمان. رسید. خسته بود؛ همان‌طور که از لحنش در چند کلمه‌ای که قبل از آن بینمان رد و بدل شده‌بود، حدس زده بودم. صحبت کردیم از چند در، و این صحبت‌ها انگار واقعی بود. چند هفته‌ی اخیر و خصوصاً چند روز اخیر درست در فکر همین مسأله‌ای بودم که مطرح کرد؛ هردوی ما در خلوت خودمان یک مسأله داریم که هنوز راه‌حل شفافی برایش پیدا نکرده‌ایم. این مسأله البته طاعونی‌ست که همه‌ی دنیا را مبتلا کرده‌است، و ما فقط در شرح مصیبت همراه شدیم.

دقیق‌تر که از وضع و حالش گفت، دلم می‌خواست بغلش کنم و بگویم تنها نیست. نقطه را که گذاشت، بغلش هم کردم، اما نگفتم که تنها نیست. من همیشه همین‌طور بوده‌ام؛ درست وقت گفتن که می‌رسد، لال می‌شوم به حرمت چیزی که نمی‌دانم چیست. حرف زدن برایم مضحک می‌شود؛ این‌جور مواقع انگار کلام اگر به دهانم برسد، شأن همه‌چیز -حتی خود سخن- را زایل می‌کند.

گاهی با خودم فکر می‌کنم همین هم دل‌گرم کننده است. من چیز زیادی از دنیا نخواسته‌ام. یاد گرفته‌ام با تنهایی‌ام ادغام شوم و همزمان، محبتم را از غیر -دقیق‌تر بگویم، خاصه‌ای از غیر- دریغ نکنم. اما یک چیز، سابق بر همه‌ی این‌ها، کار را تمام کرده‌است؛ چیزی بسیار قبل‌تر از این‌ها، کار من را جدا و کار او را جدا تمام کرده‌است. این را هردوی ما می‌دانیم.

  • ۹۷/۰۹/۰۵

نظرات (۲)

  • عرفان پاپری دیانت
  • لال می‌شوم به حرمت چیزی که نمی‌دانم چیست!
    پاسخ:
    این «خاصه‌ای از غیر» درست بود از لحاظ لغوی و ساختاری؟ یا از خودم درآوردم؟
  • عرفان پاپری دیانت
  • به نظرم درسته کاملاً. خاصه=یک نفرِ مخصوص. خاصه‌ای از غیر= یک نفرِ خاص از بینِ اغیار.
    پاسخ:
    دم شما گرم 😎
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی