دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

خنده‌ت دروغه. وای! دست زد به تورت.

پنجشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۷، ۰۲:۳۳ ق.ظ

خستگی، درماندگی، عطش خنکای زمستانی چمن خم اتوبان، ابٙر ماشین زمان، رهاشدگی، صدای تنهایی، شاخ‌وبرگ لابه‌لای موهام، اصالت، پسرک آشناست شاید از زندگیِ قبلاً، اتوبوس نیمه‌شب، قهقهه‌های هرزه، چشم‌های مبهوت بی‌شرم و حتی باانگیزه، نور بی‌جان زرد، صدای یکنواخت موتور اتوبوس لکنته، مردانگی قریب به مطلق در خیابان‌های شهر هردو جنس بعد از نیمه‌شب.

آلپرازولامِ امشب بر من حرام شد؛ اصالت و مصیبت، رنج و حقیقت، عادت به این تهوع، نیستی و وارونه از ابد به ازل.

  • ۹۷/۰۵/۰۴

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی