دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

و تو؛ گیاهِ تلخِ افسونی.

چهارشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۱۰ ب.ظ

 غبار نیلی٬ شب‌ها را هم می‌گرفت.

 و غریو ریگ روان خوابم می‌ربود.

 چه رؤیاها که پاره نشد!
 چه نزدیک‌ها که دور نرفت!

 و من بر رشته‌ی صدایی ره سپردم٬ که پایانش در تو بود.

 آمدم تا تو را بویم٬ و تو زهر دوزخی‌ات را با نفسم آمیختی؛
 به پاس این همه راهی که آمدم. 

 

  • ۹۳/۰۳/۲۸

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی