بگزین رهِ سلامت، ترکِ رهِ بلا کن.
سه شنبه, ۱ آبان ۱۳۹۷، ۱۱:۴۳ ب.ظ
قصد ذرهبین گرفتن روی جزئیات را ندارم. اما باید بنویسم که نوعی آرامش را کنارش حس کردم که گویی در تمام این مدت پیش نیامدهبود؛ با مرور دقایقی که در صفحهی تلویزیون رد توپ فوتبال را میگرفتیم و او گاهی چیزی میگفت و من گاهی کمی خندهام میگرفت، به نظرم میرسد همینقدر که انسان میتواند گاهی تنهاییاش را با حضور گرم دیگری پُر کند، جای شکر دارد. شاید هیچ کیمیای سعادتی در این بین نباشد، شاید اصل همین است که آنقدر سرپُر باشی که هم ظرفیت چند قطرهی دیگر را داشته باشی، و هم خالی نباشی. دریا اگر توانستید بشوید که گوارای جانتان!
من دوست داشتم بهتر بفهمماش. بعد از سالها جدا کردن خودم از درون هرکسی، و ماندن پشت خطّ دردسرپذیری از شخصیات اشخاص هرچند نزدیکم، مدتیست دلم میخواهد با همهی جزئیات، بفهمماش. گویی خودم را حاضر کردهام، که دردسرش را به جان بخرم.
- ۹۷/۰۸/۰۱