دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

که از فراز دار قالی به زمین افتاده‌ام.

چهارشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۵۷ ب.ظ
بدترین روزهای این مدت اخیر را، ساعت به ساعت می‌گذرانم.
پایم که برسد تهران، باید فکر اساسی کنم. زنده نماندن در این شرایط انتخاب بعیدی نیست. جز خودم کسی خبر ندارد. باید فکر اساسی کنم. تهوع از همه‌چیز و همه‌کس در معده‌ام ناآرامی می‌کند. تاب هیچکس و هیچ‌چیز را ندارم. حتی اگر کار افسردگی‌ست، با مهارت تحسین‌برانگیزی قانعم کرده‌است. راه زیادی تا پیروزی نمانده‌است.
  • ۹۷/۰۵/۳۱

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی