دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

دوشنبه‌ها در پراگ

دوشنبه یکی از ۷ روزِ تعریف شده نیست، دوشنبه رنج و ملال من است.

ساغر باش؛ برسان خود را به وِی، به سلامی پر از مِی، و بمان.

جای دست سردت روی پیشونی داغم درد می‌کنه

دوشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۲:۰۴ ب.ظ
می‌گه فقط گوش باش. می‌گم نمی‌شه دید؛ توی من دیو رو از پری تمیز نمی‌شه داد. می‌گه زبون باز نکن؛ خیلی زوده هنوز. ورد لعنت می‌خونم زیر لب به زمین و زمون. می‌گه نمون؛ برو، اینجا نمون. لالاییِ کُرد. می‌گه هذیون نخون، رازِ مگو رو نگو. رقص توی نور. می‌گه هرز نرو بیا؛ خط سفید رو بگیر و مستقیم بیا. اختلاط جدول با ستاره‌ها؛ می‌بینم تیغ، می‌بینم خون. می‌گه چشمات رو ببند، چیزی نبین اگه دیدی هم نگو. نمی‌رسی بهم؛ یه روز نمی‌رسی بهم. داد می‌زنه؛ پس، شهر در امن و امان است. مثل نور توی روز. می‌گه یادته ماجرای آب‌رنگ و قلم‌مو؟ سرخم کن؛ زردم کن؛ بشم طلوع‌ت. ببین، دست خودم نیست؛ دل‌گیرم هنوز. می‌گه دستات رو بشور، نگیری رنگ تفاخر. دل می‌کنم از این کاغذ سفید. می‌گه جلوی پات رو بپا که نخوری زمین. می‌بینم ظلمت، می‌بینم جنون. می‌گه آسمون هم انگار دل داده به غروب. درد، گم‌شده توی دالان‌های سرد و تاریک توی سرم، سردرد...
  • ۹۷/۰۲/۳۱

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی